سکوت،اندیشه،حیرت
گزیدهای از یک نویسنده گمنام
شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 22:43 ::  نويسنده : حسن

از کوچه های بنی هاشم این روزها غم می بارد،یعنی هر روز غمناک است

زیرا عزیز پیامبر مظلومانه در آنجا به شهادت رسید.



یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 21:41 ::  نويسنده : حسن

اشک می ریزم در فراق دوست،ومی جویم محبوبم را که بهترین محبوبان است،(الهی وربی من لی غیرک)الهی من به غیر از تو چه کسی دارم.آوای دوست همیشه میر سد اما من ګوش شنوا ندارم.بنده من به کجا می روی من اینجایم؟به کدامین خانه دوست می روی من اینجایم؟(انا عبدک الضعیف، الفقیر الحقیر،المسکین مستکین)(الهی وربی من لی غیرک)الله من وپروردګار من ،به جز تو من چه کسی را دارم؟یک دفعه که شده باید از دنیا فارق شوم ولو برای ۵دقیقه واز محبوبم بخواهم که آوای جان بخش خود را به ګوشم برساند!ای زیبا تر ازیبایان ،ای بهترین دوست ،ای زیبای ازلی ،ای زیبای که هیچ ګاه زیبای خود را از دست نخواهد داد.تو را صدا میزنم فقط تو را ای محبوب من .بیایید آنقدر الله،الله ،الله بګوییم تا دلمان آوای روح بخش او را که هر لحظه می ګوید که ای بنده من به کجا می نګری من اینجایم را بشنویم دوستان بیایید در آغوش بهترین مادرمان با خیال آسوده بخوابیم، که اوست بهترین درمان درمندان،بیایید لحظه ای از تعریف همدیګر دست بکشیم وفقط او را مدح کنیم فقط برای ۵دقیقه



سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : حسن

زندګی ابدی که خدای تبارک وتعالی برای ما آفریدیعنی چه؟تنها ازآسمان شادیهایش می ګویم:یکی از ستاره هایش ،نګینی همچون برلیان وبه بزرګی ابدیت که اشعه های سرور افشانش همانند چشمه های جوشان وخروشان به سوی میثم تمارها،فوران می کند وآنان در برابر زیبایی ولذات بیش از حد آن،تابنده تر از خورشید می درخشند آیا حالا نمی خواهید مثل میثم تمارها باشید؟!پس چرا همچون آنان قدم بر نمی داریم؟!

وزندګی دنیوی یعنی چه؟!کوله باری سنګین بردوش آدمی ،که باید تا دم مرګ آنرا حمل کند.و این لذات وحظهای ما به منزله رفع خستګی است،اما آنان که دیوار مادیت را شکافته و دریچه ای از آن،بسوی سرزمین جاودانګی وبی نیازی ،برګشودند،در زیر این کړله بار سنګین احساس خستګی نمی کنند ،بلکه از آنجای که سبکبال هستند ،با روحیه بسیار بسیار ګسترده وتابنده می خوانند:ای میثم تمارها!کمی هم صبر کنید،شما تنها چند ثانیه با شادیها ی طلایی فاصله دارید.کسانی که بر فراز دیوار مادیت بر می آیند ؤپس آن سوی جهان را می نګرند.خوشبخت هستند.اما کسای که سبکبال نیست نمی تواند بر فراز دیوار مادیت بلند شود.

شک وتردید را از خود برګیرید کسی که از فراز دلش بنګرد،بی ګمان فضای نګاهش ګنجینه بی پایان زیباییها خواهد شد،آیا اینک نمی خواهید از فراز دل بنګرید تا تمام زیباییهارا یکجا مشاهده کنید.آیا آن کسی که نګاهش ګنجینه بی پایان زیباییهاست،در اوج خوشبختی نیست؟بلکه لبخند خوشبختی هر روز هزاران بار در سیمایش شکفته می شود.فراز دل کجاست؟!صفای دل ،فراز دل است.

آیا می دانید نګریستن اما از فراز دل،همچون ابدیت،بزرګ وجان بخش است؟!

پیش از آنکه دنباله مطلب را بخوانید،دیده بګشایید،زیباییهای جهان را باز نګرید،چګونه می بینید ولذت می برید؟!آیا از فراز دل تماشا کردید یا از مردمک دیده؟!

ای بشر!اګر از فراز دل بنګری ،بی تردید این جهان با تمام زیباییهایش به سویت لبخند خواهد زد.واګر تنها از درون مردمک بنګری ،جهان وتمام زیبایی های به سویت پوزخند خواهد زد و جلوه های جهان برای تو نمودی نخواهد داشت.

حال اګر می خواهید خوشبخت باشیم باید پیش از هر چیز،به اصلاح دل خود بپردازیم وبه نګاههای خود ،نور وصفا بیفشانیم وبا فروغهای معرفت،حواس خود را پرورانیده وبیاراییم تا جاودانه در اوج خوشبختی بیاساییم.

بیش از این خود را خسته مکن،راهی نزدیکتر از راه خوشبختی نیست، با این شتاب کجا می روی؟!

باز ایست!که راه خوشبختی تنها چند ثانیه است،حرکت از مردمک دیده به سوی صفای دل،از دریچه دل به سوی جهان بنګر،که کیفیت زیباییها وشادیها از صفر به بی نهایت برسد.نګریستن اما از فراز دل اوج خوشبختی هاست .

دریچه دل ،چګونه وا شود؟!با صفای دل.

صفای دل چګونه پر می ګشاید؟!هر ګاه دفتی خودشناسی را خوانده،و خواسته هایش را برآورید،صفای دل از آن شماست.

باری!هر ګاه در دفتر خودشناسی بخوانی که ارزش تو بهشت برین است اوج شادیهایت تا به کجا سر خواهد کشید؟!بی تردید اګر درخت وجودت به شکوفه بنشیند ومیوه دهد،یکی از میوه هایش،بهشت برین است.شکوفایی درخت وجودی ما ،از محبت خداست.اما فراموش نکنید که غفلت اره ایست که درخت وجودی ما را می برد،وکسی که هوس می پرورد چګونه می تواند محبت خدایش را بپروراند؟!

الهی ،اول سکوت اندیشه است وآخرش حیرت حیرت حیرت

 



یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, :: 20:58 ::  نويسنده : حسن

آیا  تا به امروز شما پر نبوغترین نقاش را دیده اید که در اوج نبوغش تابلویی کشیده وشاهکارش شودوآنګاه شاهکارش را در موزه ها ،جاودانی کند ،برخیزید شاهکار ش را در آتش انداخته وخاکستر کند؟!

پس شما با این رخسارهای جذاب ودلارا،که تابلوهای بسیار نفیس وزیبای آسمانی هستید،چګونه می پذیرید که پروردګار شما که از همه مهربانتر وحکیمتر است ،به جای آنکه شما را در قصرهای طلایی ،جاودانی کند،روزی این تصویرهای بسیار زیبا شما را در آتش نابودی انداخته وخاکستر تان کند؟!

اکنون بپذیریم که مرګ اکسیریست که چون به پیکر محتضران بخورد، زنده شده ،برای همیشه در اوجهای شادی ،حیاتشان طلایی شود ،اما به شرطی که چراغ ایمان بر افروخته وغنچه های نیکوکاری را شکوفا کنند.

نیک بنګریم کنون که مرګ،چنین اثری حیاتبخش دارد پس حیات جاودانی چګونه است؟!

الهی !ایمانمان را هر لحظه تابناکتر بفرما وتوانایمان کن که چشمه سارهای نیکوکاری را در کوچه وبرزنی بجوشانیم تا تمام دل شکسته ها،در کنارش سیراب شده وجاودانه آساییده، وهرګز ګره های غم بر دل نزنند بلکه در میان آرامش همچون مهر تابان درخشیده ونور افشانی کنند.

آن لذتی که قامتی به بلندای ابدیت دارند به قله های معرفت صعود کرده اند ،پس آنها را در آن قله ها بیابید،با دو بال :ایمان ونیکوکاری برفراز آن صعود کنید باری با دو بال ایمان ونیکوکاری به پرواز در آییم تا در اوج پرواز ،برتارک کانات فروغ شادمانی برافشانیم .بیایید فرصتها را غنیمت بشمارید که فرصتها ی طلایی همچون برق می جهند و می ګذرند وهمچون ستاره سحری می درخشند ولی به سرعت ناپدید می شوند .

شادیها همه از آن شماست ،اما باید دفتر خودشناسی را بخوانید.در دفتر خود شناسی چنین می خوانیم:این همه شکوه آسمانها .زمین ،ستارګان واین همه حرکتهای موزون،باطل آفریده نشده است ،پس اینک در برابر این همه نظام وهماهنګی ومعنادار بودن جهان،چه مسولیتی داریم؟!

حال بیایید ،با صفای دلمان ،شادیها یمان را طلایی وجاودانی کنیم.



پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, :: 21:19 ::  نويسنده : حسن

صدای خوشبختی از هر سو شنیده می شود ،اما کسی که ګوشهایش در میان جهل زندانی شده است چګونه می تواند آوای خوشبختی را بشنود،آری کسی که تنها با لاله ګوشش می شنود کر است،وهر کسی که با دلش می شنود صدای کامیابی وخوشبختی را خواهد شنید که از همه جا بر می آید.پس بیایید که تنها با لاله ګوشمان نشنویم بلکه با دلمان هم بشنویم،زیرا کسی که بانګ حق را نشنود به فرمایش حضرت علی علیه السلام کر است.

وقر سمع لم یفقه الواعیه.

کر باد ګوشی که آوای [رستګاری]را نشنود.

آسمان وزمین فریاد می زنند:ای انسان !اګر بخواهید ،راه ابدیت وکامیابی در پیش روی شما ست.

خورشید،ماه ،ستارګان و افلاک نور افشانی می کنند تا راه کامیابی و جاودانګی را برای شما روشن بنمایند تا شما به راحتی در رهګذر خوشبختی ،ګام بردارید.آیا می دانید که هر ګاه خوشبختی ،خودشناس را می بیند لبخند می زند؟!

پرندګان،چشمه سارها و دریاهای بیکران برای ما آوای کامیابی می خوانند ،آیا می شنوید؟!لذات وشادیها وزیبایییها ی این جهان برای ما می ګویند:ما نمونه هستیم از لذات وزیباییهای بی پایان آخرت،آیا اینک به سوی آنها دل می بندید؟!و...اینک ګوش فرا دهید آیا صدای خوشبختی را می شنوید وګرنه باید هر چه زودتر ګوشهایمان را علاج کنیم.هر کس صدای حق را شنید،بی تردید به عمل پرداخت.



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 10:9 ::  نويسنده : حسن

زیبایی اندیشه،زیبایی انتخاب را به همراه دارد.از این رو وفتی تشخیص ما زیبا شد،زشتیها را به جای خوبیها بر نمی ګیریم.این بزرګترین رمز پیروزی است.

برای سعادتمند شدن نباید هدیه های آسمانی وجاودانی را با تحفه های زمینی وفانی عوض کنیم.

همای خوشبختی ،هدیه الهی است.

ولی ما انسانها خیال کردیم که آن همای خوشبختی بوفلمون است،پس با حرص تمام آن را ګرفتیم وخوردیم!دیګر چه می خواهیم؟!

جریمه جهل ،خیلی سنګین است!از این رو جاهلان سرانجام بی چیز تر از همه می شوند.زیرا چیزها را عوضی می ګیرند ودر این راه ،همه سرمایه خود را بر باد می دهند .

اګر واقعیت اشیا را آنګونه که هست ،در یابیم بی تردید رستګار می شویم،ولی افسوس که کمتر کسی می تواند این همه نازک بین باشد! از این رو پاداش ظریف بینی ،جز سعادت چیست؟!

دل انسان آشیانه هماست وبطن او،آرامګه بوقلمون! در آبادی هر کدام می خواهید بکوشید.

فضای شکم به اندازه حجم یک بوقلمون جا ندارد،ولی دل انسان ،جهان بیکرانه است که تمام شادیها ،ارزشها وزیباییها یکی از چشم اندازهای آن است .

اګر می خواهید به آرامش واقعی برسید در ګنجینه بقا زندګی کنید نه در صندوق فنا که زندګی انسان ،به وسعت دل اوست.

ای انسان!آیا در آبادی جان خود بیشتر می کوشی،یا در آبادی شکم خود؟!اکنون هر کس  می تواند این پرسش را از خود بکند وبهایش را بداند.

حضرت علی علیه السلام فرمود:شکم انسان دشمن اوست

عقل خود را در بطن خود زندانی نسازید.

کسی که اندیشه زیبا ندارد .زندګی او مثل آسمان بی ستاره است.آسمان بی ستاره وحشتزاست و آسمان پر ستاره روح افزا.

هر چیز که در اندیشه وهوای توست، همان ارزش وبهای توست.

زیبایی خوشبختی ما ،به اندازه زیبایی اندیشه ماست



شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 22:17 ::  نويسنده : حسن

_تنها از مهر خداوند سبحان،مرغ دل پر می ګشاید وبال آرایی می کند وباغ زندګی را در می یابد و در آن نغمه سرایی می کند.

-تنها به نسیم یادش،دل می شکفد واز آرامش سر شار می شود واز شوق بیدار واز حکمت هوشیار.

-دوست داشتن حقیقت هنر نیست.

بلکه حقیقت ګونه بودن هنر است.

-بزرګترین خدمت به الماس این است که در برابر جلوه های خیال انګیزش حجاب نشویم.

-دل انسان ،خالی بودن را هرګز تحمل نمی کند .اګر حقایق ،آن را پر نکند بازیچه ها آن را پر خواهد کرد.



شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : حسن

زندګی را بشناسیم تا ارزشها را باز یابید

برای به دست آوردن هر چیزی اول آن را بشناسید.

اول نیکبختی را بشناسید،آنګاه آن را به دست آورید.

کسی که نتواند بدبختی را بشناسد ،چګونه می تواند از آن بګریزد؟!

بدبختی را بشناسید تا خوشبختی را بیابید.

کسی که زندګی را معنا کند حواس او ،پر معنا وجهت دار خواهد بود وارزشهای واقعی را از غیر آن تشخیص خواهد داد.

اګر چشم داشته باشیم،همه چیز معنا دار خواهد بود.

زندګی برای فرزانه ارزشهایش را نشان می دهد ولی جاهل آنها را مخفی می کند .زیرا جهل حجاب ضخیمی است که ارزشها را می پوشاند.

جهالت وبدبختی ،هم قسم شده اند که هرګز از هم جدا نشوند!

نابیناتر از جاهل ندیده ام .از این رو هر کس زندګی را نشناسد ،نابیناتر از او در جهان نیست.

زندګی زیبا تر از خوشبختی است،اکنون که این زندګی را داریم،چرا خوشبخت نیستیم؟!زیرا زندګی را نمی شناسیم.

شناختن زندګی ،بزرګترین دانشهاست .زیرا با آن،همه چیز را خواهیم یافت.

یاد خدا،جهل آدمی را می زداید وبه انسان شناخت می دهد که زندګی را بشناسد.



سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 16:10 ::  نويسنده : حسن

سرنوشت ما به شکل آن سخنانست که می شنویم و میګوییم

سخن عقل،هما ست زیرا عقل ،همای رستګاری است.

چنانچه((بذر ))در آغوش زمین ودر زیر آفتاب جوانه زده ودرخت تنومند شده و میوه های لذت بخش تحویل می دهد ،وجود ما هم در میان سخنان شفاف به رشد خود ادامه می دهد.

وبذر های رستګاری ،همچنین در میان سخنان پاکیزه و عطر آګین جوانه زده ودرختهای تنومند می شوند ،آنګاه میوه های دل ،به ثمر می رسند.اینک برای یافتن ګوهر مقصود،همواره در فضای ((سخنان معطر))زندګی کنید واز سخنان ګمراه کننده وبیهوده بپرهیزید.زیرا سخن،خوراک جان ماست.

سخنانی که می شنویم به سرنوشت ما شکل می دهند وآن را به شکل خود در می آورند .پس شما به سخنانی ګوش فرا دهید که به شکل هماست،سخنان بسیار َعطر آګین قرآن کریم ونهج البلاغه وصحیفه سجادیه...همه به شکل هماست وسخنان فاسقان ودنیا پرستان به شکل مارها .



جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : حسن

سخنی با شما خوانندګان

آیا دراین جهان پهناور ،این دلهای ما،سخنی برای ګفتن ندارد؟! 

این مطالب ،سخن دل ماست.سخن ګفتن دل ،خیلی پویا تر وشیرینتر از سخن ګفتن زبانهاست.

مطالب ما از کجا تراویده است؟!

آنچه دل ما املا کرده،ما آن را نوشته ایم.

ازاین رو این دل ما نشانی مطالب ماست ،بلکه نشانی آن را در ژرفای دل خود ،خواهیم یافت.زمانی که شما در فضای این مطالب وارد می شوید،بی هیچ تردید احساس می کنید که همه آنها را باور دارید وبه راستی آنها ګواهی می دهید،زیرا آوای ما از ژرفای وجودتان بر می آید وبرهان دل را،همه قبول دارند .

هرچند که اکنون در کنار شما نیستم،ولی احساس می کنم که در دل شما هستم،زیرا آوایم از درون خود شما،پر می ګشاید وشما آن را می شنوید،در این مطالب در خواهید یافت که سالها بود که در جستجوی این حقایق بودید واینک آنها را در می یابید.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 13588
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1